از براهنی.

ساخت وبلاگ
شادی جمعی باحاله. شادی فردی چطور به دست میاد؟ تنها بودن بعد از یک روز طولانی که در جمع بودی؟ گوش دادن به موسیقی در تنهایی، سیگار، بستنی خوردن در تنهایی؟ فیلم دیدن در تنهایی؟ همه‌اش شد در تنهایی. چون عادت کردم به تنهایی فکر می‌کنم خوشحالم یا فقط تو تنهایی راحت‌ترم؟ از آدما خوشم نمیاد. خیلی وقته. هر کدام به طریقی اذیتم کردن و رفتن و یا مجبورم کردن برم. خیلی خسته‌ام حس می‌کنم نمی‌تونم به خودم کمک کنم اما مطمئنم قراره صبح یا ظهر روز بعد بیدار شم و چای دم کنم، سیگار بکشم و سعی کنم کمی رو به جلو حرکت کنم.تا کی باید کم کم رو به جلو حرکت کنم؟ اونقدر آهسته رفتم همیشه که الان هیچ‌جا نیستم. یعنی در واقع جای خاصی نیستم. بقیه خیلی جاهای خاصی هستند.دیگه از رفتن آشناها و دوستانم به خارج از کشور خوشحال نمی‌شم. قبلن اگر برای خودم ناراحت می‌شدم قطعن برای اون‌ها هم خوشحال می‌شدم، اما الان فقط برای خودم ناراحت می‌شم. فقط برای خودم و خودم. حالم بده. شاید. شاید هم نه. همین الان چشم‌هام آب انداخت. توجه‌ای نمی‌کنم. کونده‌روتر از این صحبت‌هام، که کاش نبودم. کاش خیلی وقت پیش مرده بودم.فکر نمی‌کردم تو این سن هنوز هم سردرگم باشم. حس می‌کنم چند تا کلمه‌ی دیگه تا زار زدن فاصله دارم اما مهم نیست ادامه می‌دم چون باید نوشت. باید به خودم گوش بدم. چه کار باید بکنم؟ مشکلی با مشکلات ندارم فقط ای کاشای کاش حالم خوب بود و می‌تونستم بجنگم. فکر می‌کنم انصاف نباشه که ناتوان و توانا تو یه جنگ بجنگن. کجای این دنیا اصلن عادلانه بود؟ناتوانم. هفته‌ای حداقل شش بار این حس رو دارم. هیچوقت خوب نشدم. همیشه فقط دور شدم. گذشته کمرنگ شد ولی هنوز اونجا هست. یعنی باید باشه اما اینکه من تمامش رو هنوز یادمه،شاید هیچوقت نتونم بفهممشای از براهنی....ادامه مطلب
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 15:03

پر میشه این خونه از رقصو گلو شادی از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 15:03

هوا سرد بود. داشتی با رفیقت صحبت میکردی. فهمیدی سردمه. دستتو انداختی دور گردنم گفتی بیا بریم تو ماشین بشینیم

رفتیم. کل راه تا خونه، فکر کنم دستت تو دستم بود. چقدر خوشحال بودم. از همه چیز.

از اینکه میریم خونه، پیش هم میخوابیم، میتونیم با هم غذا بخوریم، فیلم ببینیم. همه اش با هم، کنار هم.

سه سال گذشته.

چقدر همه چیز بد تموم شد.

کسّ ننت

از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 22 تير 1401 ساعت: 2:11

دلم برای اون آدمی که بود تنگ شده. برای خندیدنش کنار من، ویدیو گرفتن ازش، شیر گرم خوردن باهاش، فیلم دیدن باهاش، بوسیدن گردنش، بوییدن عطر تنش. برای آدمی که بود، قبل از اینکه گه بزنیم به همدیگه

از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:27

دیشب عماد رفت چای بگیره گفتم من چای آلبالو می‌خورم اگه نداشت همون چای نبات. موندم کنار کوله‌ی لپ‌تاپش تا برگرده، اومد گفت چای آلبالو نداشت نبات هم نداشت گفتم ای بابا. نشستم شروع کردم به خوردن دیدم این که چای آلبالوئه یه نگاه بهش کردم، داشت می‌خندید. باحال بود.

از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:27

دیگه هیچی برای تو ندارم. خوش به حالت از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:27

دو هفته از اون شب گذشته که خودمو جمع کردم بهش گفتم دلمو شکستی دیگه بهم زنگ نزن مراقب خودت باش خداحافظ. و صدا برای همیشه قطع شد از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:27

بعدن شاید دلت تنگ شد برای اون موقع که منو دوست داشتی. شاید هم نشد. زیاد فرقی نمیکنه از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:27

به زودی از منبعی که هیچ توقعش را نداری خبری بسیار نیکو به تو خواهد رسید و موفقیتهای بزرگ (مالی یا عشقی) به تو روی می آورد. بدان که در قاموس طبیعت هیچ کاری بی علت نیست و این مژده پاسخ کارهای نیکی است که پیش از این انجام داده ای. پس از این نیز در راه خدمت به بندگان خدا کوشا باش تا موفقیتهایت روزافزون گردد.

از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:27

 

من هم مثل تو سعی کردم با تمام نیروهایم علیه فراموشی مبارزه کنم. من هم مثل تو فراموش کرده‌ام. من هم مثل تو آرزوی یک به‌خاطرآوردن تسلّی‌ناپذیر را داشته‌ام؛ خاطره‌ای از سنگ و سایه. من با تمام قوایم، تا آن‌جا که به من مربوط می‌شود، علیه وحشت مبارزه کرده‌ام؛ وحشت درک‌ نکردن چرای یک خاطره. من هم مانند تو فراموش کرده‌ام. چرا باید احتیاج مبرم به‌خاطر آوردن را انکار کرد؟

از براهنی....
ما را در سایت از براهنی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 19:08