دیر شد. خاطرهی بد در ذهن یک سارینا یک جای این دنیا گذاشتی. چه سیگارها که برای تو کشیده شد و چه خون ها که برای حرف های تو جاری شد. چه حرف ها که خورده شد چه اشک ها و چه چشم هایی که سیاه شد. برای سال ها لعنت به تو. میتوانستم در آن دوسال چیز دیگری باشم
از براهنی....برچسب : نویسنده : feelslikeweonlygobackwards بازدید : 135